روزهای بی کسی

یادداشت های روزهای تنهایی ......

روزهای بی کسی

یادداشت های روزهای تنهایی ......

در دل ابر نگهداری باران سخت است .....

خبر خیر تو از نقل حریفان سخت است

حفظِ حالات من و طعنه ی آنان سخت است

 

لحظه ی بغض نشد حفظ کنم چشمم را

در دل ابر نگهداری باران سخت است

 

کشتیِ کوچک من هرچه که محکم باشد

جَستن از عرصه ی هول آور طوفان سخت است

 

ساده عاشق شده ام ساده تر از آن رسوا

شهره ی شهر شدن با تو چه آسان... سخت است

 

ای که از کوچه ی ما می گذری، معشوقه!

بی محلی سر این کوچه دو چندان سخت است

 

زیر باران که به من زل بزنی خواهی دید:

فن تشخیص نم از چهره ی گریان سخت است

 

کوچه ی مهر ـــ سر نبش، کماکان باران...

دیدنِ حجله ی من اول آبان سخت است

.

کاظم بهمنی

گاهی نباید بخشید ....

گاهی نباید بخشید کسی را که بارها او را بخشیده ای و نفهمیده 

تا این بار در آرزوی بخشش تو باشد!

گاهی نباید صبر کرد ، باید رها کرد و رفت تا بدانند که اگر ماندی ، رفتن را نیز بلد بوده ای!

گاهی بر سر کارهایی که برای دیگران انجام می دهی باید منت بگذاری تا آنرا کم اهمیت ندانند!

گاهی باید بد بود برای کسی که فرق خوب بودنت را نمی داند!

و گاهی باید به آدم ها از دست دادن را متذکر شد!

آدم ها همیشه نمی مانند ، یکجا در را باز می کنند و برای همیشه می روند.....

دوست

کاش آواره شوم دوست مرا خانه دهد

مو پریشان شود و دوست مرا شانه دهد

من و دیوانگی و دوست به یکجا برسیم

غزلی باشد و آن دوست که پیمانه دهد......